کلی کار داشتم و دیر اومدم خونه، تازه رسیدم از صبح تا همین الان فقط فکر و ذکرم اینه که حالش چطوره امروز به دلم صدقه های بی موقع افتاد و دادم وقتی صدقه رو گذاشتم تو جایی که مشخص کردم یه چیزی رفت تو دستم بازش کردم و دیدم یه بسته سوزنه سوزنی که با کلی ذوق و سرعت و عجله گرفته بودم تا تیغ داخل دستش رو دربیارم ولی . خیلی حرف هست که تو دلم میمونه ولی بعضیاش دست خودم نیست و مثل این فوران میکنه الهی دلش که به همه کس و همه چیز قسم ، از ته دل فدای اون دل و زیباییش گفتی:من خوشحال میشم مینویسی
دلی که پیش تو مانده...
خار شدم ، زار شدم ، آنوقت که...
تو ,صدقه ,ولی ,یه ,دلم ,رو ,دلم میمونه ,میمونه ولی ,تو دلم ,که تو ,حرف هست
درباره این سایت